دلم گرفته ٬دلم بد جوری گرفته
باباب به کی بگم تنهام٬انگار هیچکی معنی ش رو نمی فهمه
نمی دونم چن روزه رنگ خیا بون رو ندیدم
بابا چی میشه مام مثه پسرا هر وقت دلمون میگرفت میزدیم بیرون و تا هر وقت می خواستیم تو کوچه خیابون راه می رفتیم
نمی دونم می فهمید که چقد سخته که ادم یه سره توو خونه باشه
بابا دیگه دیوارام از خجالت اب شدند انقد که نگاشون کردم
دردم رو به کی بگم؟؟؟؟؟؟
ـ احساس دلتنگی می کنم.....احساس تهی بودن....مثه کسی می مونم که یه چیزیشو گم کرده.....خسته ام....کسلم.....و...تنهــــــــــــــام....تنهـــا.....
ـ تنها!!....تنهــــــا!!!.....چه واژه ی غریبی....
ـ تا توش نباشی نمی فهمی چه عمقی داره....انگاری داری توش غرق میشی و واسه نجاتت دست و پا میزنی...واسه نجات....نـــجـــــــات....
ـ نجــات؟!!!!....نجات برای زندگی؟؟!!!!!.....زندگـــــی؟!!!!!.....
ـ احساس خلاء میکنم واسه این زندگی پوچ......یه چیزی رو تو خودم کم میبینم....یه چیزی سر جاش نیست....یه چیزی گمه....
شایدم.....شایدم دلتنگم....
ـ دلتنگ!!!!
ـ دوس دارم عاشق شم....دوس دارم یکی باشه که همیشه به فکرم باشه....به فکرش باشم....دلم براش شور بزنه....پیشش باشم....پیشم باشه....
ـ عشق!!...عاشقی!!!!....چه نا آشنا...
چه قد تنهام....چه بی کارم و چه علاف.....همینجوری زندگی در گذره...من هیچ کاری ندارم و انگاری متتظرم...منتظر.....
دقیقه ها و ثانیه هــــــا در گذره....انتظار.....شایدم در انتظار چیزی بر تر از اونام....مــــــــرگ.....
عزرائیل بیاد و در خونه رو بزنه و من بگم چه دیر اومدی....خیلی وقته چش به راه تم.....
کسی نیست....خونه تاریکه....همه چی محوه....گمه.....شایدم روزه و به چش من سیاه.....هیچ صدایی نمیاد.....اصلا کسی هست!!!.....خونه بوی غم میده.....انگاری مهمون ناخونده داشتم.....انگاری غم و سیاهی مهمونم بوده......
.....چه قد سبکم....چه قد خالی ام....دلم پرواز می خواد....پروااااااز....
....بار سفر رو بستم....دارم می رم....میرم یه جای دور....یه جایی که نامرد نباشه....نامردی نباشه...حرفی ازش نباشه...
ـ نباشه؟؟!!!!.....مگه بدون اینام میشه؟؟؟؟!!!!....
.
.
.
.
.
.
تب دارم....هذیون می گم....یه خواب بد دیدم....یه کابوس...
...آخ که چه قد دلم تنگه...
...چند وقته بابام رو یه دل سیر ندیدم....
....چند وقته مامان رو نبوسیدم.....
وااایــــــــــــــــــــی....سجاد....از کی بهش نگفتم داداشی دوست دارم......اصلا تا به حال بهش گفتم؟!!!!....
...آخ که چه قد دوسش دارم...
...آخ که چقد دوسشون دارم....
...پس کی صبح میشه...کی صبح میشه برم بغلشون کنم و بگم دوستون دارم و از همه چی ممنونم....
...با وجود اینا کجا برم؟؟؟!!!!...
....همه چی کابوس بود.....یه خواب بد..........
........کابـــــوس.......